در دنیای ارباب حلقه‌ها، وقتی درخت‌ها می‌خواهند نام چیزی را ببرند، تمام لحظات زندگی آن چیز را بازگو می‌کنند. زیرا هر چیز از مجموع لحظات زندگی‌اش ساخته می‌شود. و هر چه بیشتر زندگی کند، نامش طولانی‌تر می‌شود. برای دانستن نام حقیقی یک فرد، باید در تک تک لحظات با آن فرد همراه بود، تمام اتفاقات زندگی‌اش را دانست، برای اسم بردن از هر درخت، باید نام تک‌تک پرنده‌هایی که روی شاخه‌هایش لانه کرده‌اند، و تک تک برگ‌هایی که هر پاییز از شاخه‌هایش سقوط کرده‌اند را دانست. درخت‌های کهنسال صدها سال طول می‌کشد تا با نام واقعی‌شان خوانده شوند. و نام هیچ دو درختی یکی نیست.

به خاطر همین است که درخت‌ها خیلی کم صحبت می‌کنند. آن قدر کم که ما فکر می کنیم بلد نیستند حرف بزنند.