خیلی زیاد به تمام چیزهایی که می‌تونستم تجربه کنم یا باید بیشتر دنبالشون می‌گشتم فکر می‌کنم. به رشته‌های نامرئی که تمام زندگی‌ام دور دست و پاهام پیچیده شده بودند.

بیشتر از هر وقت دیگه‌ای می‌خوام که فرار کنم ازشون. از هر چیزی که حس زنده بودن رو برای زمان طولانی ازم گرفت.