پنجره های آبی

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

این روزهای پر از علامت سوال

از این ظهرهای غوطه ور  ِِِتاریکی، من رو برسون به جایی که بدونم چرا. 
نقطه ای که این همه "چرا" توی ذهنم نوسان نکنه. 
من رو ببر به جایی که جواب هارو بدونم. 


۳۱ تیر ۹۶ ، ۱۱:۰۴ ۰ نظر
م.

کلید درهای بسته

فهمیدن گاهی وقتا یک مرحله قبل از پذیرفتن و گاهی یک مرحله بالاتر از پذیرفتنه. (حداقل در اینجا، مثل واژه نامه ی آخر کتاب ادبیات.) 
مثل خشم ناشناخته که چندوقت پیش برای اولین بار تجربه کردم و فهمیدم یک مرحله بالاتر از یک نوع ناراحتی عمومیه. 

حالا که همه ی اینارو میدونم و رشد هر روزه ی تضاد و تناقض رو به چشم دیدم و حالا که به ظاهر مصلحت اندیشی هارو نظاره کردم (با حفظ احترام واژه ی مصلحت) و حالا که بهتر از تمام روزهای گذشته خودم رو میشناسم و خواسته هامو میدونم، با وصل کردن یک معذرت خواهی نصفه و نیمه و از روی علاقه، باید به همشون بگم که من آزمودم عقل دوراندیش را و متاسفانه یا خوشبختانه، قصد دارم که بعد از این دیوانه سازم خویش را. 
اما صحبت کردن از منظور این حرف ها خودش نیاز به تفصیل و به شرح نوشتن ها داره که خودش نیاز به تجربه ها و اکتشاف هایی داره که هنوز انجام ندادم و پس همین ها کافیه. کافیه برای خود الانم که چندوقت پیش با دلسوزی براش گفتم حالا دیگه هرچقدر که بخوای میتونی توی دنیای درونی ات غرق بشی و حالا دیگه تو رهای رهایی. کافیه برای خود خودم که دچار به ظاهر عقلانیت هایی شده بود که در ادامه اش باید از خودش میپرسید این چطور فکریه که مایه ی این رنج عجیب و بی پایان شده؟ 

- من حالا در مرحله ی بعد از پذیرفتن ام و خوشحال، شاید. 
۲۱ تیر ۹۶ ، ۱۶:۰۰ ۱ نظر
م.

بعد از این همه مدت یکنواختی

نوشتن،
صدای کیبورد و رهایی بعدش.
چقدر دلم برای همه چیز تنگ شده. 
۱۷ تیر ۹۶ ، ۰۹:۴۰ ۱ نظر
م.